بحثهای عمومی زیادی در مورد برنامهریزی وجود دارد، با این حال این یک فوتبال سیاسی باقی میماند که با صحبتهای زیاد و اقدامات کم به این طرف و آن طرف پرتاب میشود. در همین حال، کاستیهای کنونی در این سیستم همچنان بهعنوان یک مانع بزرگ برای «رشد» باقی میماند، چیزی که بهعنوان پیشنیاز برای سایر اهداف سیاست عمومی که آرزوی زیادی برای آن وجود دارد اما پول نقد وجود ندارد، پذیرفته شده است.
بار دیگر به ما یادآور شد که فرآیندهای برنامه ریزی خوب با یک تجربه نامطلوب و بیهوده اخیر با یک برنامه کاربردی برای یک پروژه بسیار کوچک چقدر اهمیت دارد، که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد.
چالشهای برنامهریزی برای پروژهها در همه اندازهها وجود دارد، اگرچه آنها در شکل بسیار متفاوت هستند. مسلماً میتوانید بین برنامههای بزرگ، متوسط و کوچک، بهویژه در شوراهای منابعی که به آنها اختصاص دادهاند، بهطور گستردهای تمایز قائل شوید.
پروژههای بزرگ مسکن عموماً میتوانند توجه برنامهریزان را به خود جلب کرده و با سرعت نسبتاً سریع پردازش شوند، البته با هزینهای، و خطر مشهود جنجال عمومی عمومی. با این وجود، شوراها انگیزه قابل توجهی برای کمک به پیشرفت هر چه بهتر پیشنهادها دارند تا بتوان به اهداف مسکن دست یافت.
پروژه های مسکن با اندازه متوسط توجه معقولی را به خود جلب می کنند. ممکن است موانعی در این راه وجود داشته باشد و پیشرفت ممکن است کندتر باشد، اما سیستمی از برنامههای پیشفرض وجود دارد که طبق تجربه ما، معمولاً برای توسعهدهندگانی که ممکن است منابع لازم برای پرداخت را داشته باشند، منطقی عمل میکند، البته با مقداری هزینه.
پروژه های کوچک دوباره با موانع مختلفی روبرو می شوند. منابع برنامهریزی کمیاب است، زمان پاسخدهی یک مشکل واقعی است، اما، جدیتر از همه، کارکنانی که چنین مواردی را به آنها اختصاص دادهاند، ممکن است فاقد تجربه و قضاوت باشند تا بدانند چه چیزی مهم است و چه چیزی نیست، و اغلب ممکن است محدودیتهای کاملاً غیرضروری اعمال کنند.
سرمایهگذاری کم منجر به حقوق کمتر و تضعیف کارکنان میشود. اگر اصلاً چنین اتفاقی بیفتد، راهنمایی محدود است و به نظر میرسد هیچ مسیر یا جدول زمانی برای نحوه رسیدگی به یک برنامه وجود ندارد. گاهی اوقات درخواستی که می تواند در عرض هشت هفته تعیین شود، هشت ماه طول می کشد. اگر خوش شانس باشید، چیزی که ممکن است بعد از این همه زمان ظاهر شود، چند تغییر بسیار جزئی است، شاید در زاویه سقف، متریال یا اندازه پنجره ها. اما آیا آنها واقعاً مهم هستند و واقعاً ارزش این تلاش را دارند؟ اگر بدشانس باشید، شاید بیش از یک بار از شما خواسته میشود که خود را کنار بکشید، اما هنوز در مورد آنچه که به دنبال آن هستید، واضح نیست. این سیستمی است که هزینه دارد، زمان را تلف می کند، اما ارائه نمی دهد.
تجربه اخیر ما یک مطالعه موردی گویا را ارائه می دهد. مشتری ما صاحب یک کلبه کوچک در باغ خود بود و مشتاق بود که آن را از طریق بازسازی جزئی مبتنی بر پایداری قابل استفاده تر کند. طرح مفهومی این بود که عناصر دیوارها و پایهها را مجدداً به کار گیرند و سپس آنها را با روکشهای جدید بپیچانیم و یک پسوند جانبی و عقب و همچنین سقف جدیدی با یک صفحهی بارانی چوبی باریک اضافه کنیم. طراحی جدید شامل عناصری است که برای حفظ بخشی از خاطرات کلبه اصلی به کار می رود.

بازسازی کلبه پیشنهادی Belsize Architects
درخواست رد شد. مشخص شد که برنامه ریز تا آخرین روز ممکن درخواست را بررسی نکرده است، بحثی در کار نبوده و دلایل امتناع اصلاً مورد بحث قرار نگرفته است. هیچ اعتراضی دریافت نشده بود. برنامه ریزان گفتند که به طور ذهنی، آنها شکل سقف را دوست نداشتند، زیرا سقف اصلی شیب دار بود، و گسترش بیش از حد بزرگ بود، علیرغم این واقعیت که پیشنهاد در یک باغ باز بزرگ با تعدادی از ساختمان های موجود دیگر بود. و به ندرت از خارج از دارایی خود مشتری قابل مشاهده است.
تأخیرها و پروژه های رها شده همگی هزینه ای برای رشد، اشتغال و درآمد مالیاتی دارند.
آنچه مورد نیاز است برنامه ریزان بیشتر، آموزش دیده و با منابع بهتر است. اقدام در مورد توصیه های استراتژیک RTPI برای سرمایه گذاری در برنامه ریزی به عنوان یک خدمات عمومی ضروری و حمایت از ظرفیت سازی در برنامه ریزی بخش عمومی به هیچ وجه اختیاری نیست.
یک سیستم برنامهریزی متناسب با هدف میتواند تفاوتهایی را در مورد اینکه آیا ما یک اقتصاد شکوفا داریم یا نه، ایجاد کند.
شهریار ناصر مدیر معماران بلزیز و عضو گروه RIBA Small Practices و پنل بررسی طراحی مرتون است.