از خودسری پیراهن صورتی «بازوی طراحی» پیمانکاری که ترجیحاً تلاش میکند یک محور بالابر به ماه بسازد، بر روی یک قطعه نادرست از زیرساختهای عمومی استفاده کنید. برای خود یک جفت دکمه سرآستین، چند کارت ویزیت ضخیم بخرید و آماده شوید تا تا 20 سال آینده نگاه خود را در آینه نبینید. هرچند ماشین خوبیه
هزینه x زمان: فروش
زمان x کیفیت: پوشش شکر
به پول نیاز ندارید؟ برای شما خوب است، هنگامی که برومپتون خود را در ساعت 10 صبح زیر میز خود تا می کنید و دوباره در ساعت 4 بعد از ظهر باز می شود، کارهای زیبا و زیبا فراوان است. ما فقط پروژه هایی را انتخاب می کنیم که واقعاً به آنها اهمیت می دهیم، می دانید؟ برای تخلیه این میراث آماده شوید، یک «خلوتگاه روستایی» در زمین خانوادگی طراحی کنید و به عنوان چهره دوستانه توسعههای تهاجمی با کاربری مختلط در سرتاسر زمین، راحت باشید.
معمولاً میتوانم برای آرامش به دانشآموزان بخش سومی که آموزش میدهم رجوع کنم: داستانهای دلانگیز در مورد پرورش فرهنگهای اداری، مقیاسهای شفاف حقوق یا توسعه ساختارمند کارکنان. مانند تجربه کردن آن نیست، اما دلپذیر و اطمینان بخش، مانند عکس های تعطیلات دیگران. معمولاً در گروهی از بیش از 200 دانشآموز تعادلی بین خستگی و رنج وجود دارد، با 5 تا 10 درصد پرتوهای امیدی که به من یادآوری میکند که کار میتواند شادیبخش، رضایتبخش و محدود به ساعات معقول باشد. با این حال، من تمام ماه دروس را مرور میکردم و علیرغم جستوجوی صفحات آنها برای یک ضربه خوشبینی، … چیزی پیدا نکردم. یکی نیست. نادا.
همه چیز اینجا در حال حاضر تغییر کرده است. به نظر میرسد که چرخه معمول استخدام/بازبینی/ترک، احتمالاً پس از یک دوره ناامیدکننده بررسیهای سه ماهه حقوق، در حال افزایش است. به نظر می رسد همه افراد زیر سطح کارگردان در برابر ناامیدی، افزایش هزینه های زندگی و، می دانید، خسته کننده دندان های خود را به هم فشار می دهند.
در واقع، ناامیدکنندهترین چیز (به غیر از شرایط کاری نامناسب در بسیاری از تمرینهای برتر بریتانیا) یکدست بودن کار بود. ناامید از تغییر لحن دیالوگ، متوجه شدم که همان التماس را تکرار می کنم. بله اما چرا آیا این طور است که هست و چگونه می تواند بهتر باشد؟
هزینه x کیفیت: فرقه
هیچ کس با عقل درست این کنسرت را شروع نمی کند که فکر کند ثروت و ثبات خواهد داشت و شادی خلاق با استفاده از سنت قدیمی بخش 3 تعیین کمیت تصمیمات با مثلث زمان/هزینه/کیفیت، آیا همه ما خوشحال تر خواهیم بود اگر نبردهای خود را انتخاب کنیم و به سمت تعادل بهتری حرکت کنیم، در چارچوب هر پیمان شیطانی که ببندیم؟ من سه گزینه می بینم:
من می دانم که بی انصافی است که از یک دسته جوان 27 ساله بخواهیم مشکلات ساختاری یک حرفه چند صد ساله را حل کنند، بنابراین به طور واقع بینانه منتظر پاسخ نیستم. اما من دوست دارم گفتگو را دوباره کارگردانی کنم و از آشفتگی و نارضایتی که در تجربه تقریباً معمار می بینم، چیز مفیدی به دست بیاورم. بنابراین من شروع می کنم، و شما به من بگویید که چه فکر می کنید.
با گرفتن مسائل به دست خودم، صفحه گسترده ای از آمارهای دفتر را در سرور مدیریت بی دفاع ما پیدا کردم (به دنبال آن رفتم). من ثابت کرده ام که گردش مالی کارمندان در حال حاضر حدود 60 درصد است. که تقریباً به این معنی است که (به کنار مدیریت) ما تقریباً هر دو سال یک بار بازسازی کامل کارکنان داریم. جای تعجب نیست که ردههای بالا به دنبال یک طرح قدیمی هستند و در مورد مزایا و معایب انتقال به یک اعتماد متعلق به کارمند یا وسیله دیگری برای تخلیه هزینه و مسئولیت نگهداری بیمه غرامت حرفهای به مدت 12 سال پس از بازنشستگی بحث میکنند.
هیچ زمانی به اندازه وقت دیگران ارزشمند نیست. هرچه تعداد بیشتری از آن را به صورت رایگان دریافت کنید، کار شما می تواند بدون آسیب رساندن به نتیجه شما بهتر باشد. بر اساس مراجع مبهم و “وضعیت خارجی” خود، دنبال کننده ای شبیه به فرقه بسازید، و شما می توانید یک تیم وفادار و متعهد را داشته باشید. یاد آوردن؛ هرگز توضیح ندهند، هرگز عذرخواهی نکنید و هرگز اجازه ندهید پشت پرده را ببینند.
همانطور که من در تمام هفته با دانش آموزان بحث می کردم، البته می توانیم گره چهارم را در مثلث (لوزی؟) معرفی کنیم. خطر. در شرایطی که ریسکها بسیار کم و جایگزینی بسیار ضعیف است، برای تغییر این کهن الگوها چه خطری ممکن است داشته باشیم؟ آیا مؤسساتی وجود دارند که باید بودجه را کاهش دهیم، قوانینی را که باید اصلاح کنیم، مقیاسهای حقوقی را که باید لغو کنیم، یا دستورات آموزشی را که باید رادیکال کنیم وجود دارد؟ اگر هر کهن الگو ساختاری باشد – و من مطمئن هستم که همه ما خود را در یکی از آنها یافتهایم – چه چیزی را میتوانیم تغییر دهیم، تا خودمان را به سمت سبکی دلپذیرتر سوق دهیم؟