آیا تا به حال شده وسط گفتگو با کسی و ناگهان شکافی باز می شود و متوجه می شوید که زندگی شما به طرز وحشتناکی، اجتناب ناپذیر و به طرز خنده داری از یکدیگر دور شده است؟
نه فقط کمی ناهماهنگ، مثل اینکه فکر می کنند مد دهه 90 به عنوان کلاسیک به حساب می آید، یا من با آنها رقص “برای اینترنت” را یاد نخواهم گرفت. منظورم این است که وقتی من مدرک لیسانس خود را شروع کردم، بچهای بودند یا اینکه او وام مسکن خود را در شش سالگی پس داد. من هنوز برای تعویض لگن در صف قرار نگرفته ام، اما این هفته متوجه شدم که در ورطه گفتگو فرو می روم، اندام هایی مثل کیم نواک در حال لرزیدن هستند. سرگیجه.
ما در حال ترسیم گزینههای مختلف نما بودیم، همانطور که شما انجام میدهید، و قسمت 1 یک پانل از پیش ساخته مقعر ترسیم کرد که به صورت عمودی اکسترود شده بود و بدون درپوش رها شد تا یک شبح تاج مانند ایجاد کند. من پیشنهاد کردم که به ناتینگهام معاصر (حدود 2009) نگاه کنیم.
او نمی دانست من در مورد چه چیزی هستم. نه آقای کاروسو، نه آقای سنت جان، نه داستان منشا دیوار پرده برنزی. نادا. دلیل؟ او در آن زمان 9 ساله بود، زمانی که آنها جایزه استرلینگ را بردند 14 سال داشت. فقط به او مربوط نیست ما خوش شانسیم: یکی از مدیران تمرین در حالی که در حال جستجوی «تاج های معماری» در گوگل هستیم، از گذشته سرگردان است. او در مسیر خود می ایستد و می گوید: “اوه، ویلیام ون آلن؟ دوستش دارم!’ مکث می کنیم، فقط با دندان هایمان لبخند می زنیم، سپس دوباره گوگل می کنیم. اوه، ساختمان کرایسلر، درست است. “اووم، من آن را دوست دارم!” او نیمه فریاد می زند و چیزی در دفترش می نویسد. کفش، پای دیگر را ملاقات کنید.
حالا خیلی خوب است که همه چیزهای مشابهی را ارجاع نمی دهند، اما من به نوعی فکر می کردم که در حال حاضر هستم … تمام این جستجوهای اطراف نشان می دهد که به لطف سرعت فزاینده تغییر، همه ما به یک اندازه از یکدیگر دور هستیم. ، به همان اندازه که می خواهیم از طریق ویدیوهای خود حذف شونده ارتباط برقرار کنیم، فونت کارت ویزیت عالی را فتیش کنیم.
سپس، اوایل این ماه، مویوا اوکی جوانترین فردی بود که به ریاست RIBA انتخاب شد. این به نوعی دو حلقه از نمودار ون را که هرگز فکر نمیکردم لمس کنم، گرد هم آورده است: فعالان رسانههای اجتماعی و افرادی که برای عضویت در RIBA هزینه میکنند. اوکی، در 31 سالگی و خود را «کارگر معماری» میداند، به نظر میرسد که در جایگاه شیرین سیاسی برای این نقش ایستاده است، و صحبتهایی درباره شرایط عادلانه، دستمزد برابر و ارتباط اجتماعی این حرفه را با هم حفظ میکند.
اکنون متنفران می گویند که این فقط یک برد حاشیه ای چهار امتیازی بوده است، در رای گیری که کمتر از یک هشتم از گروه واجد شرایط به خود زحمت نشان دادند.
من میتوانم استدلال کنم که این واقعاً نشاندهنده این است که RIBA کمتر یک سازمان مرتبط و پیشرو است، بلکه بیشتر یک نشان تأییدیه است که از آن استفاده میکند تا خود را برای مشتریان خانههای خصوصی دوستانهتر نشان دهد. من مطمئن هستم که ما همچنین آگاه هستیم که اختلافات حاشیه ای در مشارکت رای دهندگان می توانست RIBA را در دست نامزد تداوم متحدین و موریسون قرار دهد. پس بیایید وانمود نکنیم که سفر به پایان رسیده است.
با این حال، این یک تغییر هیجان انگیز به سمت بازپس گیری حد وسط، تقویت گفتگو، توزیع عادلانه قدرت (و درآمد) است. همه ما فکر میکردیم که این صندوقها متعلق به کارمندان خواهد بود، تا زمانی که همهگیری نشان داد که آنها همچنان اخراج گروه «کارگر معماری» را در اولویت قرار میدهند، نه «هیئت امنای» که به طور فزایندهای متورم میشود.
همچنین بعید است که کار منعطف باشد – سنگ بنای عملکرد پایدار، عادلانه و متنوع که سریعتر از تبلیغاتی که اخیراً در یک طوفان توییتری برای مشاغل معماری با دستمزد ناچیز مطرح شد، اصلاح شده است.
بنابراین، بله، ما هنوز شکاف نسلی در فرهنگ، سیاست و درآمد داریم. این امر به زمان، همدلی، پشتکار و کمی واگذاری زمین از سوی ما که بیش از سهم عادلانه خود در قدرت داریم، نیاز دارد.
با این حال، پس از پیروزی اوکی در ریاستجمهوری، ما دور میز پینگپنگ دفتر نوشیدنی مینوشیدیم تا آنچه را که هر کدام احساس میکردیم «برد ما» بود، جشن بگیریم.
هیچ فشاری روی او نیست، اما اکنون تقریباً با همان مسیر روبرو هستیم، شاید بتوانیم تغییر واقعی ایجاد کنیم.