الکس لوریا یکی از همکاران Jestico + whiles است
این مایکل گوو است که باید به مدرسه برگردد
هر چند وقت یکبار از ما با طعمی از این ریزه رنگی به رنگ رز استقبال میشویم: دلیل واقعی اینکه جامعه ما ساختمانها و خانههای مناسب یا به اندازه کافی از آنها را ارائه نمیکند، این است که مدارس معماری مدرن رادیکال آموزش نمیدهند. جوان چگونه آن را مانند گذشته انجام دهیم. اما هنگامی که معماران نسبت طلایی را در مدرسه مکان دوباره یاد گرفتند، دریچههای سیل باز میشوند، حال و هوا عوض میشود و مردم درست پشت آن 300000 خانه جدید در سال خواهند بود.
گوو حق دارد که بگوید: «رم در یک روز ساخته نشد. اما اگر کسانی که زندگی و حرفه خود را وقف ایجاد آن کردند، ابتدا نمی دانستند چگونه آن را بسازند، هرگز ساخته نمی شد. او فراموش کرد برده داری، استثمار و حمایت افراد بسیار ثروتمندی را که مثلاً به سوروس و سلر اجازه می داد تا Domus Aurea را در زمان امپراتور نرون بسازند، ذکر کند. یا در واقع بخش بزرگی از دانشگاه آکسفورد در دانشگاه آکسفورد، که محیط زیبای کلاسیک آن احتمالاً عشق او را به فرم الهام بخشیده است. ساختمانهایی که ما ایجاد میکنیم به همان اندازه نتیجه جامعهای هستند که در آن تصور میشوند بهعنوان بیان زیباییشناختی و من خوشحالم که در قرن بیست و یکم معمار هستم.
خوب، پس اگر ما نمی توانیم آن بیت های گران قیمت را بپردازیم (حتی اگر آنها کاملاً یکپارچه با زبان معماری هستند)، در مورد آن نسبت های کلاسیک چطور؟ خانه های شهری سه طبقه متوسط و املاک بلوک عمارت عضلانی؟ Building Better، Building Beautiful Commission و انتشار آن زندگی با زیبایی، چیزهای زیادی برای ستایش دارد. اما ساختن، مثلاً، حداکثر خیابانهای پنج طبقه پیشنهادی شهر که در گزارش شناور است، واقعاً گزینهای برای معماران امروزی نیست. تورم زمین، احتکار ملک، به حداکثر رساندن مقدار تحویل حتی در زمین های عمومی – همه جنبه های کلان اقتصادی که بسیار فراتر از کنترل معمار هستند – ارتفاع ساختمان های جدید را به شدت تعیین می کنند. آیا به ما می گویید، صرافی سیاست، که حومه شهرها برای تشویق لذت های 20 طبقه ویترویی شما صف خواهند کشید؟ آیا آن وقت «معماری مورد نظر عموم» خواهد بود؟
بدیهی است که اصلاً این روش کار نمی کند. این هرگز فقط در مورد طراحی نیست. و به ویژه در مورد مسکن، شهرها و شهرهای ما بسیار بیشتر توسط نیروهای بازار، مشوقهای توسعهدهنده، بودجه و سیاستهای دولتی، و صنعتی که به طور کامل برای تثبیت «ارزش» بر کیفیت ایجاد شده است، شکل میگیرند. طراحی در یک اکوسیستم زندگی می کند و من می ترسم که اغلب در زنجیره غذایی بسیار پایین است. انگشت اشاره معماران به دلیل عدم حمایت عمومی از ساختمانهای جدید بیشتر شبیه مقصر دانستن طراحان لباس ورزشی برای عملکرد ضعیف تیم شما در زمین است.
در مورد قلمرو شهری، پارکهای سرسبز، و خیابانهای پردرخت چطور؟ این مکانسازی در قلب پیشنهاد Policy Exchange است. گوو دوباره در تفکرات اخیرش ضربه ای به سر می زند وقتی می گوید مردم نمی خواهند AstroTurf را در پیشرفت های جدید ببینند. او کاملاً در آنجاست. خوشبختانه، پس از پنج سال آموزش، فارغالتحصیلان مدرسه مکان میدانند که روی نقاشیهای خود «علف (واقعی)» بنویسند و همه چیز به سرعت تغییر میکند.
اگر اجازه می دهید بین سطرها مطالعه کنم، بیایید سیستم اعتقادی زیربنایی را کمی بیشتر بررسی کنیم. چه چیزی در معماری کلاسیک آنها مورد علاقه است؟ آیا این کیفیت جزئیات است – قسمت های پایانی و رواق ها و منقوش ها؟ آن چیزهایی که بدون شک جذاب و جذاب هستند، هزینه دارند و نیاز به صنعتگری و نیروی کار دارند – آن چیزی که در روزهای خوب گذشته ارزان و در دسترس بود. گوو خاطرنشان میکند که «ارائه نیروی کار آغشته به مهارتهایی برای امکانپذیر ساختن این تحول» به زمان نیاز دارد. من به آرامی پیشنهاد میکنم که اگر دولت او مستقیماً مسئول از دست دادن ویرانگر کارگران ماهر ساختوساز در بریتانیا در شش سال گذشته نبوده باشد، که باعث افزایش هزینهها و در نتیجه کاهش کیفیت میشود، ممکن است کمک کند.
دوباره شروع کنیم. این هفته – با تکرار حس طعنه آمیز تاریخ – از پیشنهادات اتاق فکر Policy Exchange، با حمایت مایکل گوو، وزیر مسکن، برای ایجاد «مدرسه جدیدی از معماری و طراحی شهری اختصاص داده شده به مکانسازی» که «با تمام وجود» معماری سنتی را از دوران گمنامی که آموزش معماری معاصر به ناعادلانه آن را به جان خریده است، احیا کند.
آیا به ما می گویید، صرافی سیاست، که حومه شهرها برای تشویق لذت های 20 طبقه ویترویی شما صف خواهند کشید؟
بسیاری از ما شکل قبلی گوو را در این عرصه به عنوان دبیر آموزش و نبردهای او با وزارت آموزش و پرورش زمانی که برنامه جاه طلبانه مدرسه سازی کارگر را کنار گذاشت، به یاد داریم. معماران دوباره هدف قرار گرفتند و متهم به «کم کردن پول نقد» – احتمالاً تعبیری برای «دریافت پول برای خدمات حرفهای» بودند. با انجام طراحی دهها مدرسه چه قبل و چه بعد از مداخله گوو، تأثیر او را در این بخش از نزدیک دیدیم. بیشتر احساس می شود که این تنها مهارت و اراده معماران بداخلاق ناعادلانه Gove است که اکنون تحت فشار قرار گرفته اند تا یک مدرسه را در یک دوره چهار هفته ای طراحی کنند، که اجازه می دهد ساختمان های آموزشی خوب همچنان ایجاد شود. من مشتاقانه منتظر خواندن در برنامه درسی جدید هستم که چگونه این رویکرد “با کیفیت ترین نتایج ممکن را در مکان یابی” تضمین می کند.
در تمام این مانیفستها، من تمام این مانیفستها را بررسی میکنم تا ببینم آیا هیچ اشارهای به نقش برنامهریزان شهری که نیاز به بررسی و تأیید این تحولات زیبا دارند وجود دارد یا خیر. در این یکی دو پاراگراف وجود دارد. این بخشی جدایی ناپذیر از خط لوله برای ساخت هر چیزی است، و قابل توجه است که Gove کنترل واقعی تری روی آن دارد. برنامه ریزی نیز حرفه ای است که نقش، ارزش و بودجه آن در سال های اخیر به شدت ویران شده است. شاید Gove همچنین میتواند اصلاحات ساختاری سیستمهای تدارکات و تحویل ما را در نظر بگیرد، که پس از اعطای مجوز برنامهریزی، کاهش هزینهها و مهندسی ارزش را تشویق میکند.