بررسی اسکله: بازدید مجدد از اسکله هاستینگز

او می‌گوید: «ما خودمان را به‌عنوان تلاش می‌دیدیم که همه چیز را امکان‌پذیر کنیم، تا همه چیز را ممکن کنیم… سپس در یک مقطع زمانی این مال شما نیست، نمی‌توانید با شتاب بزرگ‌تر رقابت کنید، فقط باید آن را در آغوش بگیرید».

انتظار داشتم یک ضد اوج داشته باشم، تا تمام راه را به اینجا برسانم و آرزو کنم، خوب، بیشتر باشد. اما وقتی مکث می کنی و به بیرون نگاه می کنی، آفتاب روی صورتت می نشیند، باد تو را غوغا می کند، آن همه فضای خالی پیش رویت شادی است.

و کاملا باحاله اینجا بهترین مکان برای نشستن و خوردن بستنی است. برآمدگی حتی بدترین باد و باران را در خود نگه می‌دارد، بدون اینکه قطره‌ای در چشم باشد. انتظار داشتم یک ضد اوج داشته باشم، تا تمام راه را به اینجا برسانم و آرزو کنم، خوب، بیشتر باشد. اما وقتی مکث می‌کنی و به بیرون نگاه می‌کنی، در گهواره‌ای که آفتاب روی صورتت می‌نشیند، باد در حالی که از میان نرده‌ها سوت می‌کشد، تو را می‌سوزد، آن همه فضای خالی پیش رویت مایه شادی است. همانطور که به عرشه بالایی حرکت می کنید، می توانید به عقب به ساحل نگاه کنید. کانینگهام به کابین‌های قابل حمل که دور دروازه‌های ورودی قرار گرفته‌اند، نگاه می‌کند، نقاشی‌های دیواری شادی‌آور که توجه را به وضعیت آنها به عنوان یک فکر بعدی جلب می‌کند. همچنین کلبه های ساحلی رنگارنگ پاویون درجه یک در ورودی اسکله وجود دارد که امتیازی اجتناب ناپذیر برای صرفه جویی در تفریحات ساحلی است. شاید تعجب آور نباشد که موقتی ترین چیزها اکنون دائمی هستند. ویلر مشتاق است اشاره کند که اسکله هر سال به 70000 پوند نیاز دارد تا تعمیرات ساختاری را به تنهایی حفظ کند. طبق گزارش ها، مالک فعلی از زمان تصاحب آن در سال 2018 تنها کسری از آن را خرج کرده است.

تووی، که یک دوره پنج ساله درخشان اما طاقت فرسا را ​​به عنوان آخرین متصدی و نگهبان داشته است، در دهه 90 بازی های موفق اسکله را اجرا کرده است. او در حال دور شدن است، نه بدون غم، بلکه با اعتماد به نفس مردی که می داند اسکله همیشه اینجا خواهد بود. کانینگهام، که همچنین می پذیرد که نیروهای بیشتری در بازی وجود دارند، معتقد است که پروژه سوالات جستجویی در مورد نقش معمار می پرسد.

ایستادن بر فراز دریا در سکوت، وهم‌آوری ویکتوریایی است. نه من و نه عرشه در حال حرکت نیستیم، با این حال یک چرخش موجی وورلیتزر وجود دارد که من را به لرزه در می آورد. وقتی از پلانک بی عیب و نقص اما بی پناه عبور می کنیم به ذهنم خطور می کند که پیشنهاد فضایی عظیم «برای همه» ما را به طرز خطرناکی به لباس جدید امپراتور نزدیک می کند. البته، فاز 2 جامع‌تر پروژه هرگز محقق نشد، اقتصاد زندگی در کنار دریا همان چیزی است که هست. در جستجوی نقطه شیرین بین “برای هر کسی” و “برای هیچ کس”، سیاست دروازه بسته مالک جدید به وضوح به نفع دومی است. و هیچ جایی برای قرار دادن تمام وسایل مورد نیاز برای حفظ یک اسکله وجود ندارد.

کانینگهام می‌گوید: «خیلی خارق‌العاده بود. ایده هوشمندانه این بود که عناصر را منعکس می کرد. منعکس کننده آب و هوا و تغییرات آن بود. بلافاصله مردم را با بستنی‌هایشان تصور می‌کنم که داخل آن می‌روند، مرغ‌های دریایی در آن پرواز می‌کنند و تاثیر طولانی‌مدت اسپری دریا.

وقتی هاستینگز اسکله در سال 2017 جایزه استرلینگ را برد، من از پنج سال بی‌رحمانه در تمرین چشمان شیشه‌ای و بی‌حس بودم. هنگام ورق زدن بخش فرهنگ یک روزنامه ملی، به طور تصادفی تیتر را دیدم. برنده شده توسط یک تمرین مستقر در لندن. به سختی پیشگامانه رمانتیک، بیژو و زیبا؛ به علاوه چا تغییر. با این حال، بخش کوچکی از من، بخش خوش‌بینانه‌ای که عمیقاً مدفون شده بود، آن روز احیا شد.

مرکز بازدیدکنندگان در وسط این وسعت می‌چرخد و فضای صحنه‌ای را به اسکله می‌دهد که در انتظار اجراست. برای یک ساختمان عمومی، هرچند خصوصی شده، غیرمعمول است که در برابر اصرار به حداکثر رساندن منطقه داخلی و قابل برنامه ریزی مقاومت کند. کانینگهام خاطرنشان می کند که این موضوع منشأ جدلی و عملی دارد. او می‌گوید: «تقریبا هر هفته بود که به سایت می‌آمدم و گفت‌وگو می‌کردیم: «درست است که باید مقداری پول پس‌انداز کنیم». بنابراین ما به آن نگاه کردیم و گفتیم: حداقل چه چیزی نیاز دارید؟ این ایده از راه رفتن تا انتهای اسکله در شب، در تاریکی، شکل گرفت.

پایان اسکله با پیش‌بینی امر اجتناب‌ناپذیر، مراحلی از پوسیدگی ساختاری را نشان می‌دهد که در زونا باقی مانده است، بقایای امواج قبلی خوش‌بینی. یک مرغ دریایی سرکش از روی ستون چوبی نمک خورده به من خیره شده و همراه با جزر و مد تاب می خورد. کانینگهام می‌گوید سیاست مرمت اسکله این بود: «ما در جایی توقف می‌کنیم که پول تمام می‌شود» و کنجکاو است که اکنون دقیقاً در آن نقطه بایستیم. در حالی که اسکله به دلیل چابکی قوی خود نسبت به جزر و مدهای در حال تغییر آرامش می دهد، اکنون بیش از هر زمان دیگری به نظر می رسد سؤالات بزرگ تری در مورد اینکه چه چیزی را نجات می دهیم و چه چیزی را خراب می کنیم می پرسد. آیا ارزش جنگیدن را داشت – و هنوز هم دارد؟

با این حال تقریباً به محض اینکه هیئت منصفه استرلینگ، شاید نابخردانه، آن را «شاهکار بازسازی» اعلام کرد، مؤسسه خیریه ای که ساختار را اداره می کرد، اداره شد و اسکله مردمی برای فروش گذاشته شد. شورای هاستینگز با رد پیشنهاد 477000 پوندی سرمایه گذاری جمعی، همراه با برنامه تجاری پنج ساله، دارایی خود را که از طریق قرعه کشی تامین می شد، به ابید گلزار، هتلدار ایستبورن، مالک اسکله ایستبورن که اخیراً سوخته بود، به مبلغ شاهزاده ای 60،000 پوند فروخت. کمتر از دو سال بعد، مجوز بازی اعطا شد و اسب آبی طلایی نصب شد. من نمی توانستم تنها کسی باشم که شکمش از نکروز خزنده به هم خورد.

در یک اقدام دوگانه قهرمانانه، معماران، به عنوان عامل و مدافع، ساختمانی را تجسم کردند که (زمزمه کنید) اصلاً نمی خواست یک ساختمان باشد. بدخواهان گفتند که به سختی چیزی در آنجا وجود دارد، آنها ما را همراهی می کردند، 14 میلیون پوند کجا رفت، چرا ما کمبود چیزی را جشن می گرفتیم؟ و مثل یک دانشجوی معماری خوب، زمزمه کردم: زیرا آنها ثابت کردند که راه دیگری وجود دارد.

کانینگهام به یاد می آورد: «بله، و ما با برنامه ریزان در مورد برخورد نور خورشید با زاویه خاصی و مردم خیره کننده در حال رانندگی در امتداد اسکله یا راه رفتن در ساحل، گفتگو کردیم.

قفل زنگ زده روی دروازه اسکله را باز کرده ایم که صدای کوچکی که سگ در دوش دارد می پرسد آیا می توانند با ما وارد شوند. آیا ما اجاره داران جدید هستیم؟ آیا می دانیم چه زمانی اسکله دوباره باز می شود؟ او اولین نفر است بسیاری از ساکنان هاستینگز که در طول روز با هر چیزی از کنجکاوی گرفته تا عصبانیت ملایم به ما مراجعه می کنند و می پرسند که چرا اسکله آنها دوباره بسته است. تنش محسوس بین اسکله و شهر، ساکن و مالک آزاد، سازنده و کاربر، به وضوح لذت یک فضای عمومی جذاب و محبوب را مخدوش کرده است.

گزینه‌های جایگزین عبارت بودند از فولاد ضد زنگ («شبیه توالت عمومی به نظر می‌رسید»)، روکش‌های رنگی («بیت ناف») و راه‌حل انتخابی، الوار، که مقدار زیادی از آن «از زیر بالا می‌آمد». این ماده پیش از آب و هوای دریا و کمی از آتش سوزی بزرگ در سال 2010 آواز شده است، این ماده ممکن است به دلایل اقتصادی و کاربردی انتخاب شده باشد، اما چیزی فوق العاده شاعرانه ارائه می دهد. در پایان، ما موافقیم، ساختمان منعکس کننده محیط خود است. با گذشت سالها نگاه کردن به آن رضایت بخش تر می شود.

من کاملاً از صندلی زیر شیشه زیگزاگ تمام قد که رو به دریاست، علاقه دارم. کانینگهام می گوید که یک تصادف خوشحال کننده دیگر نیز در آنجا وجود دارد. “همیشه مقداری لعاب زیگزاگ روی نقاشی ها وجود داشت، اما هیچ کس واقعاً دلیل آن را نمی دانست.” من جرأت می کنم که اگر آن را روی نقشه بکشید، پنجره شبیه درهای تاشو می شود. شاید ایده اولیه این بود؟ او می‌گوید: «اوه، شما نمی‌توانید این کار را انجام دهید، کل ساختمان فقط باد را می‌گرفت و می‌وزید. کانینگهام متوجه شد که برخی از پایه‌های دال «واقعاً ترسناک ناهموار» به این معنی است که پنجره‌ها نمی‌توانند تا سطح عرشه پایین بیایند. او می‌گوید: «به یاد می‌آورم که جزئیات پنجره را توضیح دادم و متوجه شدم که «صبر کنید، ارتفاع تاقچه تقریباً ارتفاع صندلی است، این خیلی جالب است».

سه مردی که سابقه کار با هاستینگز اسکله را دارند به بازدید مجدد من می پیوندند: اولی کانینگهام، معمار سابق پروژه در dRMM. پیتر ویلر، مهندس پروژه به مشتری و خود گفته “طرفدار بزرگ اسکله”؛ و جیمز تووی، که از زمان تکمیل پروژه، رویدادها را بر روی عرشه اجرا می‌کند، اما اکنون به دنبال افزایش اجاره‌بها، سر تعظیم فرود می‌آورد.

گوشه‌ای را به سمت دریای ساختمان می‌پیچیم و به یک سیلی از سمت جنوب غربی که زمان ایجاد حرکت در سراسر کانال را داشته است، ظاهر می‌شویم. کانینگهام روی پاشنه خود می‌چرخد و به ستون چوبی بزرگی که انتهای روکش را نزدیک می‌کند، نگاه می‌کند. در حالی که سرم را با دلسوزی تکان می دهم، می گوید: «اوم، این جزئیات گوشه آن چیزی نیست که من کشیده ام. به نظر می رسد که جزئیات اصلی شامل فیله کردن هر جفت لت با هم برای بازگرداندن جلوه زیگ زاگ در گوشه است – کاری که مطمئناً حتی چاشنی ترین جزئیات را نیز به گریه می اندازد. هر دوی ما موافقیم که نسخه قوی در اینجا تنها پاسخ معقول است.

این پروژه ارزش فضای زیبا و سخاوتمندانه را نشان داد که برای پیر شدن با جامعه خود طراحی شده است. اگرچه ستودنی است، این پشتیبانی در زیر سطح، زیرساخت نامرئی و خستگی ناپذیر است که واقعاً موفقیت آن را مشخص می کند. معمار می تواند کاتالیزور کند، نیرو ببخشد، بی وقفه برای حل مشکل کار کند. آنها حتی می توانند پرچم ها و میله های پرچم را بخرند، همانطور که الکس دی رایک و ویلر سخاوتمندانه در اینجا در هاستینگز انجام دادند. اما آنها نمی توانند جلوی موج را بگیرند.
هیلی چیورز یک معمار ارشد در Buckley Grey Yeoman، کارشناس شورای طراحی و بنیانگذار Vers Collective است.



منبع

شاید اینطور باشد. اما، با تابش خورشید از بالکن های هتل روبرو و بازدیدکنندگان محدود به خشکی که در باد غوطه ور می شوند، من در تعجب هستم که حتی این مصنوع فیزیکی چقدر مهم است. بدون انیمیشن مردم، این غول مکان‌سازی عمومی در خطر نابودی در زوال خود است. اینجا تنهاست، منتظر بازگشت شادی در نقطه ای نامشخص در سال آینده است. هنوز هیچ رویدادی با بلیط در فهرست وجود ندارد.

همانطور که از زمین نزدیک می شوید، خود مرکز بازدیدکنندگان کاملاً با هم روبرو می شود – پسر عموی تکتونیکی ویلا مالاپارته در جزیره کاپری. فیل به سمت شما قدم می گذارد. سفید کننده های خالی، مانند آغوش باز، بازدید کننده را به عمل تحریک می کنند. احساس می کنم کمی خودآگاه هستم. نه من و نه کانینگهام نمی‌توانیم در برابر ردیابی رگه‌های روکش نجات‌یافته مقاومت کنیم. به زیبایی در حال پیر شدن است، با تضادهای در حال ظهور بین قسمت های مقعر که آب را به دام می اندازد و به گلسنگ پناه می دهد و اتصالات محدب که نمک پوشیده شده و در باد سرکشی می کنند، کاملاً نقره ای شده است.

شبح وار. من با صدای بلند فکر می کنم که این یک اسکله محرومیت حسی است، یک اسکله ضد تفریح، جایی که می توانید از تحریک بیش از حد مداوم زندگی مدرن فرار کنید. کانینگهام قبل از اشاره به این که فاز دوم پروژه شامل یک سوله چوبی عظیم روی ریل، یک بالون دائمی هوای گرم در انتها، شاید یک باغ وحش برای حیوانات خانگی بود، این را در نظر می‌گیرد. همه چیز کمی دانشجویی شد، که شبیه جاه طلبی ما از dRMM به نظر می رسد – چیزی نزدیک تر به ایده آراسته و کمی آشفته ویکتوریایی راه رفتن روی آب. آن موقع بود که مرکز بازدیدکنندگان نیز قرار بود آینه‌پوش شود.

ویلر ناامید نیست و به طور هدفمند به سمت باد مخالفی می رود که نفس را از ریه های من بیرون می کشد و ناگهان در نقطه ای بی خطر در پیاده رو، جایی که ساختار جدید به هم می رسد، می ایستد. او روی زانوهایش می‌افتد، بازوها را باز می‌کند و به ساختار هیبریدی زیر نگاه می‌کند. او تخته‌ای را بلند می‌کند تا یک Geocache را نشان دهد، یک کنجکاوی که در عرشه اسکله تعبیه شده و با یکی از پیچ‌های آهنی سازه نجات‌یافته سنگین شده است تا دیگران آن را پیدا کنند. ویلر می‌گوید «بسیاری دیگر» در اطراف عرشه پنهان شده‌اند و می‌افزاید که دوست دارد اسکله را به این شکل اشغال کند.

امروز اسکله بسته و خالی است. آخرین رویداد در مجموعه تابستانی یک ماه پیش به پایان رسید و Tovey، یک سازمان‌دهنده کهنه کار جشنواره، در حال آماده‌سازی برای زمستان است و می‌گوید که مالک هزینه اجاره را فراتر از محدودیت‌های قابل اجرا افزایش داده است.

به گفته هیئت داوران، dRMM جایزه را به خاطر غیرت، نوآوری یا حس شوخ طبعی خود دریافت نکرد، اگرچه اینها در بیل مشهود بود. برنده شد زیرا “ایده معماری چیست” را تکامل بخشید.

کانینگهام (چپ) و چیورز (راست) در زیر اسکله

این اسکله هر سال به 70000 پوند نیاز دارد تا بتواند تعمیرات سازه ای را به تنهایی حفظ کند. طبق گزارش ها، مالک فعلی از زمان تصاحب آن در سال 2018 تنها کسری از آن را خرج کرده است

ایستادن بر فراز دریا، در سکوت، وهم‌آوری ویکتوریایی است. نه من، و نه عرشه، حرکت نمی کنیم، با این حال یک چرخش موجی وورلیتزر وجود دارد که شما را به لرزه در می آورد.

من با صدای بلند فکر می کنم که این یک اسکله محرومیت حسی است، یک اسکله ضد تفریح، جایی که می توانید از تحریک بیش از حد مداوم زندگی مدرن فرار کنید.

پنج سال بعد، من به اسکله هاستینگز – که توسط مردم محلی با محبت پلانک لقب گرفته بود – برمی گردم تا وضعیت آن را به عنوان یک داستان هشداردهنده پرومته ای بررسی کنم. چگونه هوا می شود، چه به معنای واقعی و چه مجازی، به عنوان نمونه ای از ریاضت میانه کمترین مکان سازی؟ و چه درس هایی در مورد میزانی که معماران می توانند تغییر دهندگان باشند به ما می آموزد؟