دلمون برات تنگ شده ریچارد راجرز، اخلالگر ارشد

ریچارد راجرز، که یک سال پیش درست قبل از کریسمس ما را ترک کرد، این را بهتر از هر طراح دیگری در لندن انجام داد. البته کریستوفر رن تلاش جدی داشت، اما در حقیقت او آن را نادیده گرفت، در حاشیه ماند و نقشه های شهری او روی کاغذ ماند. ریچارد راهی برای ورود به این فرآیند، به قلب تصمیمات و نفوذ پیدا کرد و شهرش به این دلیل بهتر است.

کار برای درک، تقویت و طولانی‌تر کردن شبکه وسیع 600 نیروگاهی از خیابان‌های بلند لندن آغاز شد. راهنمای طراحی مسکن ارائه شد. و روند همکاری‌های بلندمدت شکل‌دهی مکان با مقامات محلی در سراسر شهر به جلو کشیده شد.

من در طول دهه بعد با ریچارد کار کردم، با تشویق و تشویق او، در حالی که از درون دولت شهرمان می جنگیدیم، ابتکارات و کار مشترک را انجام می دادیم، هر کاری که می توانستیم انجام می دادیم تا پایتخت را به مکانی بهتر برای همه تبدیل کنیم. ما تیم قابل توجهی را تشکیل دادیم و آن را از طریق تکامل خود از واحد معماری و شهرسازی تا طراحی برای لندن پرورش دادیم، و ظرفیت عظیمی برای فکر کردن به ایده‌های تازه، راه‌اندازی، حمایت و هدایت ارائه دادیم. در همین حال، ما موفق شدیم صدای مهمانان متنوعی را در جلساتی که می‌توان مسیر جدیدی را تعیین کرد، رها کنیم.

ریچارد راجرز، کاتالیزور، ادای احترام از رادیو 4 که توسط تام دیکهوف ارائه شده است، در بی بی سی ساوندز در دسترس است.



منبع امروز، لندن در مورد چگونگی شکل دادن به آینده خود، با طرح لندن که فاقد جاه طلبی قانع کننده است و شهردار و مقامات محلی به شدت در داخل ارگ مربوطه خود با گوش های خود به روی صداهای خارج بسته شده اند، در سردرگمی عمیق تر فرو می رود. نیاز به تکان دادن فوری است. در سطح ملی، رویکرد ما به شهرسازی به طرز تکان دهنده ای بدون ایده است. در همه جا، برنامه ریزان ما در برنامه ریزی منسجم شکست می خورند، و گفتمان در مورد برنامه ریزی تقریباً رو به زوال شده است. در حالی که اخلالگر اصلی برنخواهد گشت، اما ما که به آینده شهری خود اهمیت می دهیم واقعاً باید کاری انجام دهیم تا ما را از رکود خارج کنیم.

راجرز با تیم A+UU خارج از شهرداری در سال 2003

مارک بریل، استاد دانشگاه متروپولیتن لندن، تا سال 2013 رئیس طراحی لندن در اداره لندن بزرگ بود.

اما عادت ریچارد این بود که بدون توجه به اعتراضات رویه‌ای، هرکسی که تازه‌ترین افکار را داشت، به میدان بیاورد تا راه را برای او و همچنین برای خودش بیابد، و سپس شعله‌های آتش را شعله‌ور کند. او این کار را با یک تهویه زمینی که می‌توانست کوه‌ها را جابه‌جا کند، انجام داد و در واقع معجزه‌ها را ممکن کرد.

این پویایی قابل توجه اکنون مدت هاست که از بین رفته است. در واقع، به زودی یک دهه از نابودی تیم سازنده نفس‌گیر ما می‌گذرد، اما می‌توان با نگاهی دوباره به آنچه در آن زمان اتفاق افتاد و چگونگی به وجود آمدن آن، چیزهای زیادی آموخت. ویژگی های لندن در آغاز قرن، از جمله ورود یک نهاد جدید جدید از حکومت شهری و گرد هم آمدن شگفت انگیز لیوینگستون و راجرز، البته تکرار نخواهد شد، اما نیاز به نوع اختلال سازنده او باید بهتر شناخته شود

22 سال پیش بود که برای اولین بار خودم را در یک اتاق جلسه بزرگ در وست مینستر دیدم و ایده هایی را برای اولین شهردار لندن، کن لیوینگستون، در طی یکی از گردهمایی های منظم او با ریچارد راجرز مطرح کردم. در آن لحظه ریچارد به تازگی به عنوان مشاور ارشد شهردار در معماری و شهرسازی منصوب شده بود، در حالی که من یک کارمند جوان و نه چندان ارشد جدید در اداره لندن بزرگ بودم، از آن جورهایی که به طور معمول هیچ تماسی با مردم طبقه بالا نداشتم.

منبع: توبیاس گوورت

یقیناً تأثیر او بسیار زیاد بود زیرا عقایدش قوی و روشن بود و به این دلیل که همیشه باز، سخاوتمند، مشتاق و تزلزل ناپذیر بود و معتقد بود که فردا حتی بهتر از امروز خواهد بود. اما چیز دیگری هم وجود داشت. مهم‌ترین عنصر موفقیت او در شکل‌دهی شهر، مهارت او به‌عنوان یک اخلال‌گر، یک پیشرو درونی، یافتن درهایی بود که می‌توانستند باز شوند، و به خود و بسیاری دیگر اجازه می‌داد شنیده شوند، و فضا را برای توضیح و متقاعد کردن تجسم می‌داد.

ما تیم قابل توجهی را به پا کردیم […] ظرفیت عظیمی برای فکر کردن به ایده های تازه، راه اندازی، حمایت و هدایت

نسبتا متواضع 100 فضای عمومی برنامه تکامل یافته است فضای باز بزرگ لندن، با گستره وسیع و اتصال به منابع حمل و نقل لندن. راهنمای دقیق طراحی منظره خیابانی برای اولین بار ابداع شد. و گرین گرید لندن شروع به ارائه پروژه های جسورانه ای مانند حفاظت و به اشتراک گذاری مرداب های Rainham کرد.

شکل‌دهی شهرها یک همکاری گسترده است که همه ما می‌توانیم در آن شرکت کنیم، اما نه بدون عزم و مهارت. وقتی افرادی با ذهن طراحی زیرک راه خود را به جلو می‌برند و نقشی قوی پیدا می‌کنند، معمولاً خوب است و مکان‌های ما برای آن ثروتمندتر می‌شوند.

فضای تعاملی که ریچارد مهندسی کرد همان چیزی بود که تغییراتی را در نحوه مدیریت و طراحی خیابان های لندن و ابتکاراتی برای بهبود شبکه فضاهای عمومی ایجاد کرد.

در همه جا، برنامه ریزان ما در برنامه ریزی منسجم شکست می خورند