اولین سازه های پارکینگ اساساً انبارهایی با کف، دیوار و پنجره بودند. آنها به نخبگان جامعه و استفاده گاه و بیگاه آنها از ماشین خدمت کردند. این ساختمانها رانندهها و ماشینهایشان را با رنگهایی که در برابر آب و هوای بد آسیبپذیر بودند، در خود جای میدادند. با این حال، طراحی ساخته نشده ریچارد نوترا در سال 1940 برای «گاراژ پارکینگ چند طبقه در هوای آزاد» و پارکینگ رابرت لاو وید در سال 1948 میامی، مدلی را برای پارکینگ عرشه باز ایجاد کرد. این علم ثابت کرده بود که تجمع دود بنزین خطر آتش سوزی را ایجاد می کند. برداشتن دیوارها و پنجره ها این مشکل را با اجازه دادن به جریان هوا در سازه حل کرد. در همان زمان، فناوریهای رنگآمیزی خودرو نیز در حال بهبود بودند، بنابراین خودروها نیازی به محافظت از نما نداشتند. نتیجه یک ساختمان اسکلتی بود که ساخت آن مقرون به صرفه بود و قیمت پارکینگ را برای همه کاهش داد. آنها معمولاً از بتن، ضد حریق بودند و میتوانستند در سطوح سیال ریخته شوند. خیابان روپرت این ویژگی ها را به زیبایی نشان می دهد.
سایمون هنلی مدیر هنلی هلبراون و نویسنده کتاب معماری پارکینگ است.
لوکوربوزیه و فرانک لوید رایت هر دو شیفته ایده رمپ بودند. به ویلا ساووی (1928-31) و نیویورک گوگنهایم (1943-1959) فکر کنید. اخیراً رقابت ساخته نشده رم کولهاس Jussieu Library (1992) و ساختمان اداری VPRO MVRDV (1994) هر دو از پتانسیل مولد رمپ ها استفاده کردند. برای بیش از 100 سال، این ساختمان ها تأثیر زیادی بر معماران داشته اند. خیابان روپرت غول عصر پس از جنگ است. سزاوار محافظت است.
آزادی هندسی محض و سه بعدی بودن خیابان روپرت فوقالعاده است، و از مستقل بودن آن نشات میگیرد – بدون استفاده دیگر. به خاطر داشته باشید که تنها پارکینگهای فهرست شده پس از جنگ، بازار خردهفروشی کاونتری (1958) با پارکینگ سقف تخت، ایستگاه اتوبوس مرکزی پرستون (1969) و فروشگاه بزرگ برادران کول سابق در شفیلد (1963-1964) هستند. اما هیچ کدام ساختار مستقلی نیستند.
ساختار پارکینگ پس از جنگ یک نوع ساختمان کاملاً اصلی است که زیبایی منحصر به فردی دارد. این ساختمان دارای چهار ویژگی قابل توجه منحصر به فرد در بین سایر انواع ساختمان است: ساختار اسکلتی، نماهای طرح دار گرافیکی به جای دیوارها و پنجره ها، “درز” تاریک فضا در عرشه های پارکینگ و انحراف سطح شیب دار.
پارکینگ طبقاتی به ما در مورد نوآوری های تکنولوژیکی (به عنوان مثال ساخت و ساز بتن، فناوری های رنگ آمیزی خودرو)، پیشرفت علمی (مهندسی آتش، مدیریت گازهای قابل اشتعال) و تغییرات اجتماعی-اقتصادی (ورود مالکیت انبوه خودرو، برنامه ریزی ترافیک درون شهری) به ما می آموزد. ).
منبع: سایمون هنلی