معماران و برنامه ریزان شهر در سراسر کشور خود را در مرکز بعید از یک جبهه جدید در جنگ های فرهنگی می یابند: شهر 15 دقیقه ای.
این بر اساس ظاهراً بیضررترین مفاهیم برنامهریزی است – این ایده که شهرها باید طوری طراحی شوند که مغازهها، مدارس و سایر امکانات روزانه را در فاصله 15 دقیقه پیادهروی از خانه فراهم کنند. این ایده ای است که توسط آکادمیک کارلوس مورنو ارائه شده است و در شهرهای سراسر جهان به کار گرفته شده است. آن هیدالگو، شهردار پاریس، این مفهوم را برای کمپین انتخاباتی مجدد خود در سال 2020 پذیرفت – و اخیراً شبکه جهانی C40 متشکل از نزدیک به 100 شهردار شهر که برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی به ریاست صدیق خان، شهردار لندن اقدام میکنند، از این روش پیروی کرد.
اکنون، به نظر میرسد، یک کمپین هماهنگ اطلاعات نادرست برای بیاعتبار کردن این مفهوم راهاندازی شده است و آن را به عنوان تلاشی شوم دولت برای کنترل آزادی عمومی حرکت مردم و حتی محدود کردن افراد به محلههایشان نشان میدهد.
در حالی که هدف گرفتن تئوری های توطئه عجیب و غریب آسان است، مهم است که بدانیم آنها عنصری از حقیقت را دارند. در حالی که شهر 15 دقیقه ای اساساً در مورد رفع نیازهای روزانه در فاصله کمی از خانه است، ذاتی این رویکرد اصل اولویت دادن به حرکت عابران پیاده و دوچرخه سواران بر کاربران خودرو است. به این ترتیب، شهر 15 دقیقهای با آن اقدام دیگری که به دنبال محدود کردن استفاده از خودرو است، پیوند نزدیکی دارد – محله کم ترافیک (LTN). LTN ها با هدف ایجاد محله ای امن تر و دلپذیرتر با محدود کردن حرکت وسایل نقلیه در خیابان های داخلی، با واکنش های خشمگینانه ای در تمام نقاط کشور مواجه شده اند.
ما نباید از عمق احساس در برابر هر اقدامی که به دنبال محدود کردن استفاده از خودرو است، تعجب کنیم.
شاید نباید از عمق احساس تعجب کنیم – هر چقدر هم که فکر می کنیم نادرست است – در برابر هر اقدامی که برای محدود کردن استفاده از خودرو تصور می شود. نزدیک به یک قرن برنامهریزی اسفناک استفاده از زمین – با حمایت تبلیغات بسیار مؤثر خودرو – کیفیت زندگی را به شدت با آزادی رانندگی مرتبط کرده است. و با توجه به واقعیت زندگی بسیاری از مردمی که در حومههای پرجمعیت و کم تراکم زندگی میکنند و شخصیتی ندارند و امکانات رفاهی ندارند، آیا جای تعجب است که تصور محلهای متراکم و قابل پیادهروی با مدارس، مغازهها و جراحی پزشک در بهترین حالت به نظر برسد؟ یک پایپ رویا؟
در قلب خود، این برخورد به ایده های رقابتی آزادی شخصی مربوط می شود. این شهر 15 دقیقهای، آزادی و کنترل بیشتری را نوید میدهد، زیرا مردم را قادر میسازد تا زندگی غنی و متنوعی را که انتخاب میکنند، در یک پیادهروی یا چرخه دور از خانه داشته باشند. با انجام این کار، آزادی دیگری را به چالش می کشد: آزادی رانندگی بدون محدودیت. پرداختن به این تضاد مستلزم شواهدی است، از جمله تحقیقات قوی و پس از اشغال، برای نشان دادن مزیت کلی برای کیفیت زندگی افراد، و نشان دادن این که نکات مثبت بیشتر از موارد منفی است.
علاوه بر این، این شهر 15 دقیقهای باید با مشکل حومهها مقابله کند. اعمال اصول 15 دقیقهای در مراکز شهرها و سکونتگاههای جدید برنامهریزیشده یک چیز است – اما بریتانیای موجود و حومهای چگونه با این چشمانداز مطابقت دارد؟ این نیاز به نوآوری دارد – از نظر اینکه چگونه استفادههای مختلط را در محلههای مستقر و تک کاربری بهسازی میکنیم – و روشهای جدید کار، به ویژه از سوی خانهسازانی که تمایل به ارائه آنها دارند. بدون این موارد، شهرهای 15 دقیقه ای، متأسفانه، خطر باقی ماندن ذخایر نخبگان شهری را خواهند داشت.
برای کسانی از ما که از شهر 15 دقیقهای برای چارچوببندی پروژههای خود استفاده کردهایم – و من یکی هستم – کارمان بسیار سختتر شده است. ما دیگر نمیتوانیم برای انجام کار خود به جای ما به این عبارت – به همان اندازه که تمیز است – تکیه کنیم. ما باید برای بیان ایدههایمان، جمعآوری شواهد، مشارکت دادن مردم در گفتگو و ایجاد اجماع بیشتر تلاش کنیم. در نهایت، شاید این چیز خوبی باشد.
جانی آنستد یکی از بنیانگذاران TOWN، توسعه دهنده Marmalade Lane و رئیس بنیاد کیفیت زندگی است.