مارکو همیشه با وقتش سخاوتمند بود. ما به یاد افرادی که او می شناخت، خانواده اش، معماری و زندگی می افتیم. مثل همیشه نورانی بود و علیرغم شرایط سختش سرگرم کننده بود. مرگ مارکو ضایعه بزرگی است و سخاوت و اشتیاق او به شدت از دست خواهد رفت.
در طول مدتی که با این شرکت کار می کرد، او درگیر طرح های پرمخاطبی بود، مانند ساختمان دفتر مرکزی کانال 4 در Horseferry Road، Lloyds of London، استودیو Thames Wharf، حفظ و بازسازی بازار قدیمی Billingsgate، Heathrow. ترمینال 5 و گنبد هزاره.
گلدشمید بیش از یک سال بود که با سرطان ریه زندگی می کرد. وی عصر روز هفتم تیرماه در خانه به همراه خانواده اش از دنیا رفت.
گلدشمید در سال 1971 در کنار رنزو پیانو و مرحوم ریچارد راجرز که دسامبر گذشته در سن 88 سالگی درگذشت، بر روی مسابقه بین المللی مرکز پمپیدو کار کرد.
استودیو تیمز ورف. انبارهای آجری در اوایل قرن بیستم در کنار ساختمانی در دهه 1950 قرار دارند که اکنون محل فعالیت معماری است. در سمت چپ طرح مسکن اسکله تیمز است که توسط RRP طراحی شده است
سیمون آلفورد، رئیس RIBA
در این زمان بسیار غم انگیز به خانواده و دوستان مارکو تسلیت می گویم. من سالهاست که مارکو را میشناسم و افتخار میکنم که راه او را به عنوان رئیس RIBA دنبال کنم. دوره ریاست او از سال 1999 تا 2001 طول کشید – زمان جاه طلبی بزرگ، زمانی که معماری در اوج هزاره بود. به عنوان یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل شراکت ریچارد راجرز، اعتبار حرفه ای او برجسته است. وقتی از مقر کانال 4، لویدز لندن، بیلینگزگیت و پروژه نهایی هزاره – گنبد – عبور می کنم، برای همیشه به اثری که او بر پایتخت گذاشته فکر می کنم. همانطور که در زمان بعدی لذت بازدید از مرکز پمپیدو در پاریس را خواهم داشت.
در بیانیه خانواده آمده است: «وخامت حال او نسبتاً ناگهانی بود، زیرا در ماه آوریل بیمار شده بود. در طول این فرآیند شوخ طبعی آشنا و شوخ طبعی او هرگز دور از دسترس نبود. و با شجاعت تا آخر به موقعیت خود نزدیک شد.
آخرین بار او را در خانه اش دیدم، جایی که درباره چالش های پیش رو صحبت کردیم. به ویژه در مورد PII، که او بسیاری از زمینه های اخیر را برای شکل دادن به پروژه خودمان انجام داد. ما این را با قدرت و هوشی که او آن را آغاز کرد ادامه خواهیم داد. ما همچنین از ایده های او برای حمایت از نسل بعدی و ایجاد راه های جدید در این حرفه صحبت کردیم.
مارکو همچنین دارای حس شوخ طبعی و شوخ طبعی بود، به خصوص در بحث. من هرگز جلسه ای را فراموش نمی کنم که او مدال طلای آن سال RIBA را اعلام کرد. می توانست فرانک گری در سال 2000 باشد، اما فکر می کنم سال بعد ژان نوول بود. به هر حال، یکی از اعضای شورای بدبخت از نخبه گرایی شکایت کرد و پرسید: “چرا یک معمار معمولی نمی تواند برنده شود؟”
منبع:ریچارد + پروفایل سو راجرز (AJ 20.01.1971)
ادای احترام
او به تحصیل در انجمن معماری (1963-1969) ادامه داد، جایی که با مایک دیویس و جان یانگ آشنا شد، که بعداً شرکای تمرین شدند. در فوریه 1969 با آندره هالورسن در تالار شهر همپستد ازدواج کرد. آنها بین سالهای 1971 تا 1982 پنج فرزند داشتند: بن، آسا، متیو، اما و دان.
معمار، که توسط جانشین ریاست جمهوری RIBA، پل هایت، به عنوان یک “مشکوک کننده” “مهربانی و شخصیت بزرگ” توصیف شد، همچنین جایزه استفان لارنس را در کنار دورین لارنس تأسیس کرد.
منبع: پاتریک شاناهان
پل هایت، رئیس سابق RIBA
این گزیدهها از نامه سرگشاده من، «چرا مارکو را برای رئیسجمهوری میخواهم»، که توسط AJ در ژانویه 1999 منتشر شد، امیدی را که مارکو به موسسه و حرفه ما ارائه کرد، نشان میدهد:
او البته یک کبودی بود و در عین حال یک کبودی مخل. او باید می بود، هم برای زنده ماندن در سطح خود و هم برای رسیدن به این مرحله. برای به چالش کشیدن او شجاعت لازم بود و تعداد کمی از آنها اگر تکالیف خود را انجام نداده بودند خوب عمل کردند. اما بالاتر از همه، مارکو مردی بسیار مهربان و با شخصیت بود. یکی از آفرینندگان روح بنیانگذار و اخلاق راجرز، نگرانی او برای برابری و انصاف اجتماعی به همان اندازه که پایدار بود عمیق بود. هرگز این امر آشکارتر از تعهد او به استفن لارنس تراست و جایزه استفان لارنس که بنیادش تأمین مالی کرده بود، آشکار نبود.
من هرگز هیجان سخنرانی افتتاحیه او در تالار جارویس در آن عصر تابستان 1999 را فراموش نمی کنم. فضا برقی بود و مارکو همه پیشینه ها را شکست، حتی عصاره های فیلم را در روایت خود به کار برد.
مارکو که یک قهرمان دیرینه مشارکت بود، به دنبال ایجاد فرصت برای دیگران بود. در سال 1998 او و دورین لارنس جایزه سالانه استفان لارنس را تأسیس کردند، که به یاد نوجوانی که در راه تبدیل شدن به یک معمار بود که در یک حمله نژادپرستانه در سال 1993 به طرز غم انگیزی به قتل رسید، برپا شد. RIBA به اهدای این جایزه به نام استفان ادامه می دهد. با بنیاد مارکو گلدشمید امروز.
به گفته سایمون آلفورد، رئیس فعلی RIBA، گلدشمید، یک قهرمان دیرینه گنجاندن، حامی سرسخت نسل بعدی معماران و مدافع باز کردن این حرفه برای جوانان با پیشینههای مختلف بود. در سال 1998 او بنیاد مارکو گلدشمید را تأسیس کرد تا از جمله به حمایت از آموزش معماری کمک کند.
او در سال 2004 آنجا را ترک کرد و بعداً درگیر یک نبرد قانونی با راجرز و یانگ بر سر ارزش زمین های اشغال شده توسط دفاتر RRP در اسکله تیمز، هامر اسمیت شد. پس از یک توافق خارج از دادگاه، گلدشمید موافقت کرد که منافع راجرز و یانگ را در این سایت بخرد، اگرچه این کار (که بعداً به بندر راجرز استیرک + شرکا تغییر نام داد) تا سال 2016 در آنجا باقی ماند، زمانی که به ساختمان لیدن هال در شهر نقل مکان کرد. لندن.
گراهام استیرک، لوری ابوت، اندرو موریس، آمو کالسی، مایک دیویس، مارکو گلدشمید (مرکز سیاهپوش)، ریچارد راجرز، لنارت گروت، جان یانگ و ایوان هاربر. شرکا در سال 1996
او که نمایانگر ترکیبی متقاعدکننده از توانایی و آگاهی است، ظرفیت کمیاب برای پر کردن شکاف همیشه خمیازه بین فعالیت های تجاری بزرگ و محلی را دارد… او تمرین های کوچک را درک می کند زیرا او آنجا بوده است – دفتر راجرز زمانی که شروع به کار کرد یک لباس چهار نفره بود. … اما از آنجا که مارکو همچنین دشواری ها و پیچیدگی های اجرای یک عملیات بزرگ را درک می کند … او در موقعیتی منحصر به فرد برای پیشبرد علایق و درک فراز و نشیب های حرفه ناهمگون و اغلب ناامیدکننده ما است … علایق او نیز به طور جدی بر دستور کار فردا متمرکز است. نگرانی برای ساختمان ها و استراتژی های کاربری زمین که آینده ای پایدارتر را ترویج می کند.
وقتی برای اولین بار در اوایل دهه 90 به RRP ملحق شدم، او ترسناک و ترسناک به نظر می رسید، اما به سرعت متوجه شدم که او به طرز باورنکردنی پذیرای ایده های من برای نوآوری مدل شاپ است، چه برای گسترش کارگاه یا آوردن مدل عکاسی در خانه با ظهور دوربین های SLR دیجیتال. او حتی با درخواست جسورانه من برای قرض گرفتن پورشه 911 RS کلاسیکش موافقت کرد. مارکو ذهنی تیغی داشت و با درخششی در چشم و پوزخندی شیطنت آمیز شریک بود. مانند یک سفید بزرگ مهیب که با یک دلفین ژولیده صلیب شده است.