الدرد ایوانز معمار تیت سنت آیوز (1937-2022)

دبیرستان نیوپورت (دبیرستان Bettws سابق)، Bettws Lane، نیوپورت، Gwent – 1970

اولین کار مهم آنها دبیرستان نیوپورت (اکنون ویران شده) بود که در یک مسابقه بین المللی در سال 1967 برنده شد. پس از آن طرح های بسیار تحسین شده ای برای Truro Crown Courts (1988)، کتابخانه کالج عیسی و محل اقامت، کمبریج (1995) و میدان کامدن در لندن.

الدرد آن چیز بسیار کمیاب بود: یک معمار که در میان نسلی از همکاران بینا و یک معمار زن شکوفا در میان همکاران عمدتاً مرد برجسته بود. موفقیت حرفه‌ای او فوق‌العاده بود، با یک مسیر متفاوت کار در تمرینی که از تاریخ فارغ‌التحصیلی ایجاد کرد، و سپس با شریک زندگی‌اش دیوید شالف. او چراغ راه معماران زن است.

من دو سال با الدرد کار کردم و تا 30 سال بعد با هم دوستان بزرگی باقی ماندیم. دلم برای او بسیار تنگ خواهد شد و از قول هموطنمان آرامش خواهم یافت…
با ملایمت وارد آن شب خوب نشو،
به پا خیزید، در برابر خاموشی روشنایی به پا خیزید.



منبع

او یک شخصیت بسیار قوی بود، همیشه با نظر بسیار روشن در مورد جهان و اتفاقات اطرافش. این وضوحی بود که در کار او اعمال می شد، او را کاملاً بر تمام جزئیات در یک پروژه تسلط داشت. او در مقیاس های مختلف در تفکر یک معمار غوطه ور بود و از دقت لذت می برد. الدرد حس بسیار مشخصی از خود داشت، و این به سبک خودش هم کشیده شد. به هر مناسبتی، او همیشه زیبا و تیز لباس پوشیده بود و موهایش را کاملا کوتاه کرده بود. او همچنین دارای حس بصری بسیار قوی بود که تحت تأثیر پدر هنرمندش مرلین قرار گرفته بود، و به طرز عالی طراحی و نقاشی می‌کرد که هم در طراحی‌های معماری و هم بعداً در آبرنگ‌های او مشهود بود.

گالری اصلی تیت سنت ایوز معماران ایوانز و شالو (1993) با توسعه توسط معماران جیمی فوبرت (گشایش در اکتبر 2017)

ادای احترام

الدرد نقاش با استعدادی بود و چشم هنرمندش را به درک مکان رساند. او به دنبال توجه به چیزهایی بود که در تحلیل آن ترکیبی بود و این مهارت را به ترتیب پلان و بخش آورد. او ساعت‌ها را صرف تنظیم یک نقشه می‌کرد – بی‌پایان کار می‌کرد که چگونه یک منحنی می‌تواند انحنای یک دیوار را متعادل کند که نور را قادر می‌سازد به اعماق یک فضای پیچیده بتابد. او توانایی خارق‌العاده‌ای برای نگه‌داشتن حجم‌های پیچیده سه‌بعدی در ذهن خود داشت، در حالی که نقاشی‌های دوبعدی می‌کشید. قلم روترینگ 0.13 میلی متری او به معنای واقعی کلمه ورق های کاغذ ردیابی را حکاکی می کند. من یک بار یک مدل طرح از طرح مسابقه ای که در حال توسعه بودیم، ساختم، که او در مورد آن اظهار نظر کرد: “تصمیم به اینکه فضا قبلا آنجا بود، خنده دار است.”

او تمرین را با تدریس ترکیب کرد و به عنوان یک منتقد شهرت وحشتناکی داشت. او همیشه نظر روشنی داشت و هرگز از بیان آن خودداری نمی کرد. برای برخی او بی‌تفاوت بود، اما پشت باب بلوند تیغ تیزش، رژ لب قرمز روشن و ابرهای دود دانهیل بین‌المللی، فردی حساس و محجوب بود. او فوق العاده خونگرم و سخاوتمند، خود خوار و شوخ بود. الدرد فردی عمیقاً فرهنگی بود، والدینش هر دو هنرمند بودند در حالی که نامادری او، مارجوری فیو، پیانیست کنسرت بود. زندگی او شامل هنر و موسیقی در همپستد و سنت آیوز بود، جایی که پدرش در دهه‌های 1950 و 60 نقاشی می‌کرد.

ایوانز در نوامبر سال گذشته درگذشت.

201707 tate st ives project photo(c) st ives tv (3) کپی

او در سال 1937 از پدر و مادری هنرمند به دنیا آمد، پدرش نقاش مشهور ولزی مرلین ایوانز و مادرش هنرمند فیلیس سالیوان بود.

الدرد تمرین خود را زمانی آغاز کرد که در سن 23 سالگی، طرح دیپلم AA او در مسابقه مرکز مدنی لینکلن جایزه اول را کسب کرد. جایزه ای که امروزه کاملاً غیرقابل تصور به نظر می رسد، ساختن آن بود. لینکلن هرگز ساخته نشد، اما راه را برای او هموار کرد تا کاری را راه اندازی کند – که دیوید شالف در سال 1964 به آن پیوست – که از آن زمان تاکنون نقش کوچکی در تعریف معماری انگلیسی نداشته است.

چیزی که در کار با الدرد و دیوید بیش از همه مرا شگفت زده کرد این بود که چگونه تمرین آنها بر اساس روابط شخصی فوق العاده مشخص آنها و احترام متقابل آنها برای یکدیگر شکل گرفت. زندگی روزمره و هنر معمار بودن با هم ادغام شدند. با توجه به ارتقای او به سطح بالای معماری بریتانیا در چنین سن جوانی، منیت بسیار کمی در بازی با الدرد وجود داشت. او همیشه این ایده کاملاً واضح داشت که کاری که انجام می‌دهد به نفع پروژه یا شهر است، و نقش او این بود که آن را به چشم بیاورد. او معماری را به‌عنوان عملی برای بیان خود نمی‌دانست، بلکه بیشتر آن را یک پروژه مدنی می‌دانست.

منبع: RIBA Collections

تیم زن و شوهر با هم روی بیش از 150 پروژه بین سال های 1964 و 2008 کار کردند.

الدرد و دیوید وقتی تمرین را راه اندازی کردم به طرز باورنکردنی سخاوتمندی نسبت به من داشتند. آنها همیشه نصیحت و حمایت داشتند و همیشه مشوق و آینده نگر بودند. آنها با مهربانی لجام گسیخته خانواده ام را در آغوش گرفتند و دعوت به ناهار یکشنبه با فرزندانمان ادامه داشت تا اینکه آنها به دانشگاه رفتند. وقتی به الدرد فکر می کنم، مثل نگاه کردن به یک کالیدوسکوپ است. همیشه چیزهای زیادی در جریان بود، داستان های بسیار، افراد جالب زیادی در اطراف، رنگ و نور زیاد، و اغلب نوشیدنی های زیادی وجود داشت.

بیبا داو از معماران داو جونز

اگرچه این پروژه پیش نرفت، اما این برد به او اجازه داد دفتر خود را راه اندازی کند. چهار سال بعد او با Shalev (1934-2018) به تمرین پرداخت و طی 60 سال بعد معماران Evans و Shalev بدنه ای از ساختمان های حساس، هوشمند و ظریف را ایجاد کردند.

با این حال، این جفت به خاطر گالری جدید تیت در کورنوال مشهورتر هستند. ساختمان برجسته در سنت آیوز، جایی که پدر ایوانز در دهه‌های 1950 و 60 در آن نقاشی کرده بود، 30 سال پیش افتتاح شد و بعداً توسط معماران جیمی فوبرت در سال 2017 گسترش یافت.

آلون جونز از معماران داو جونز

او چراغ راه معماران زن است

من عاشق زندگی ای بودم که او و دیوید برای خود و با دخترشان الانتا ساختند. آنها واقعاً از همراهی یکدیگر لذت می بردند و احساس می کرد که مشارکتی که بر اساس احترام و قدردانی بزرگ بنا شده است. او و دیوید غوطه ور بودند و به شیوه ای بسیار الهام بخش از کارشان حمایت می کردند. حضور در جمع آنها به معنای احساس تمرکز توجه آنها روی کار و زندگی و گرمای آنها بود. من به شدت دلتنگ الدرد خواهم بود: عقل، علاقه و شوخ طبعی او، و از اینکه او را به عنوان یک دوست به حساب آوردم بسیار سپاسگزارم.

Riba33373 Newport High School (دبیرستان Bettws سابق)، Bettws Lane، نیوپورت، Gwent

الدرد در عصری پیشگام بود که زن ستیزی حتی از امروز به ظاهر نزدیکتر بود.

او در دانشگاه ییل زیر نظر پل رودولف و سرژ چرمایف تحصیل کرد و توسط دانشجوی دیگر ریچارد راجرز به عنوان “به راحتی باهوش ترین در کلاس” توصیف شد. حرفه حرفه ای او تنها در 23 سالگی شروع شد، زمانی که او جایزه اول را در مسابقه ساخت مرکز مدنی لینکلن با طراحی پایان نامه سال پنجم فارغ التحصیل از انجمن معماری (1960) به دست آورد.

الدرد یک پیشگام بود – یک معمار زن در عصری که زن ستیزی حتی از امروز به سطح زمین نزدیکتر بود. مدیر یک تمرین همنام در آن زمان غیرقابل شنیده بود. او داستان های زیادی از نادیده گرفته شدن در جلسات و صحبت های مشتریان صرفاً بر اساس جنسیت داشت. رفتار عمومی تند او شاید دفاعی در برابر این بود. اگرچه ما هرگز مستقیماً در مورد آن بحث نکردیم، من همیشه فکر می‌کردم که او احساس می‌کند از حرفه‌ای که فقط اکنون به مسائل مربوط به شمولیت می‌پردازد، به حاشیه رانده شده و مورد قدردانی قرار نمی‌گیرد – بالاخره 47 سال پس از راه‌اندازی الدرد بود که RIBA برای اولین بار یک رئیس زن را انتخاب کرد.

من برای اولین بار الدرد را در امتحان خارجی دوره لیسانس ملاقات کردم و پس از اتمام دیپلم با او و دیوید شالف کار کردم. علیرغم اینکه اقامت من در کار آنها تنها دو سال به طول انجامید (1993-1995)، زمانی که با الدرد و دیوید گذراندم تأثیر عمیقی بر نحوه تفکر من در مورد تمرین و زندگی من به عنوان یک معمار داشته است.

الدرد را زمانی که هنوز دانشجو بودم، خجالتی و نامطمئن ملاقات کردم و او تأثیر زیادی بر من گذاشت. وقتی او را شناختم، متوجه شدم که او بسیار مهربان، علاقه مند و حامی است. چیزی که در ابتدا به نظر می رسید به نظر می رسد درنده بود به زودی آشکار شد، به نظر من، یک زره قاطعانه به دست آورد برای محافظت از موقعیت خود را. او در واقع بسیار خونگرم، فهیم و بامزه بود.

دفتر مکان فوق العاده ای بود. این یک مغازه قدیمی در پارک بلزیز بود، با اتاق های بلندی که رنگ سفید و پر نور داشت. دیوارها با آکسونومتری، نقاشی‌ها و طرح‌های خارق‌العاده‌ای که توسط دوستان هنرمند بسیاری از آن‌ها کشیده شده بود، ضخیم بود: گلدان‌های برنارد لیچ روی طاقچه‌ها، میزهای ایلین گری، صندلی‌های آلتو… آپارتمان‌های او در لندن و سنت آیوز به طور مشابه بخشی از یک هنر هنری یکپارچه بودند. پیوستگی او زندگی خود را در حالی که حرفه خود را تمرین می کرد، با تداوم هدف و کاربرد زندگی کرد.