من مشتاق خواندن گزارش جامع پیتر اپس در مورد فاجعه برج گرنفل نبودم، اما در نهایت جرات کردم و آن را در کریسمس بخوانم.
همانطور که انتظار می رفت، کاملاً دلخراش بود. اپلیکیشنها زندگی کسانی را که جان سالم به در بردهاند و بسیاری از کسانی که زنده ماندهاند را بهطور واضح و لمسکننده به تصویر میکشند. متأسفانه، احساس میشود که این داستانهای انسانی در میان بحثهای فنی پیرامون مقررات، روکشها و تدارکات گم شدهاند. تحمل آنها فوق العاده سخت است.
من از نزدیک جنبه های تحقیق عمومی اخیر مربوط به نوسازی برج را دنبال کرده بودم. با این حال، کتاب عالی Apps زمینه را گستردهتر میکند و تراژدی را در برابر دههها شکست که به دوران پس از جنگ بازمیگردد، زمانی که دولتهای متوالی به دنبال خانهسازی جمعیتی رو به رشد در سریعترین زمان ممکن و همزمان مقررات زدایی، خصوصیسازی، و تکه تکه شدن هستند را نشان میدهد. کمبود منابع و تامین مالی این بخش. به طور خلاصه، از بین بردن هر مکانیسم و اهرمی که در اختیار دارند برای اطمینان از تحویل و مدیریت مسکن با کیفیتی که نیازهای ساکنان را برآورده می کند و در آزمون زمان مقاومت می کند.
قبل از توصیف وقایع غم انگیز 14 ژوئن 2017، داستان به طور لحظه ای در خانه لاکانال در ساوتوارک می نشیند، جایی که آتش سوزی در سال 2009 منجر به کشته شدن شش نفر شد، همه علائم هشدار دهنده لازم برای جلوگیری از بلایای آینده را نشان داد. تحقیقی انجام شد و دولت سوگند یاد کرد که درس عبرت بگیرد. با این حال، تنها هشت سال بعد، آتش سوزی غیرعادی مشابهی در برج گرنفل منجر به کشته شدن 72 نفر شد.
احساس شدید من از خواندن کتاب شرم و انزجار از اینکه بخشی از بخش ساخت و ساز بودم که اجازه داد این فاجعه اتفاق بیفتد. واضح است که تقریباً هیچ عنصری از صنعت ما برای هدف مناسب نیست.
سیاست بر مقررات زدایی و ارائه تا حد امکان ارزان به قیمت کیفیت متمرکز است. بخشهای برنامهریزی و کنترل ساختمان فاقد منابع و بودجه هستند. نهادهای نظارتی خصوصی شده و تابع منافع تجاری هستند. بهویژه در بخش مسکن، به نظر میرسد که درک اساسی درباره نحوه ارائه کیفیت وجود ندارد.
تدارکات به جای کارمزدهای پایین نسبت به توانایی قابل اثبات برای تحویل ترجیح داده می شود. اسکوپ ها تا استخوان بریده می شوند. زمان بندی ها و بودجه ها غیر واقعی هستند. و مسئولیت از طریق طراحی و ساخت، بدون هیچ گونه سازوکار مؤثری برای تضمین کیفیت به جز الزامات کارفرما که با تنبلی نوشته شده است، به عهده پیمانکاران گذاشته می شود.
بیش از پنج سال از گرنفل می گذرد و با این حال ما هنوز هم می بینیم که همین ویژگی ها هر روز ادامه می یابند، با شواهد کمی مبنی بر اینکه چیزهای زیادی تغییر کرده است.
اتفاقا خوندم اجساد را به من نشان بده در راه دیدن نمایشگاه نجاری The Carpenters’ Line در خانه ژاپن. این نمایش به بررسی چوبکاری ماهرانه نجاران در منطقه جنگلی انبوه هیدا در استان گیفو در مرکز ژاپن میپردازد. این یک کنار هم قرار دادن عجیب بود که به وضوح نشان می داد که چگونه فرهنگ خودمان به اشتباه رفته است. توجه وسواس گونه به جزئیات، دقت، مراقبت و مهارت این نجاران ژاپنی در تضاد مستقیم با تمرکز ما بر سود، سرعت، صفحات گسترده، پوشش دهی و تیک تاک – فرهنگ بوش-آپ و ساعت خاموش ما بود.
وقت آن رسیده است که کمی متواضع تر باشیم، تا فکر کنیم که در مجموع ما آنقدرها خوب عمل نمی کنیم
وظیفه اصلی یک خانه امنیت است – برای شما، خانواده و عزیزانتان. نگرش جمعی ما نسبت به مسکن در این کشور منجر به تحویل هزاران خانه بی کیفیت شده است که این احساس امنیت را تضعیف می کند.
جریانهای رسانههای اجتماعی من اخیراً تحت تسلط معماران، مشاوران، پیمانکاران و مشتریانی قرار گرفتهاند که با موفقیتهای سال قبل خود بزرگتر شدهاند و پروژههای نوظهور هیجانانگیز خود را به نمایش میگذارند. به جای این غرور، پیشنهاد میکنم که وقت آن رسیده است که کمی متواضعتر باشیم تا فکر کنیم که در مجموع کارمان آنقدرها خوب نیست. که کل صنعت نیاز به تغییر نگرش کامل دارد، با تمرکز بیشتر بر مراقبت، کیفیت، صنایع دستی و توجه بیشتر به افرادی که در نهایت زندگی خود را در ساختمان هایی که ما ایجاد می کنیم، ترسیم می کنند.
چه معمار، مشاور، سیاست گذار، تنظیم کننده، مشتری، پیمانکار، پیمانکار فرعی، تامین کننده یا سازنده باشید، از شما می خواهم این کتاب را بخوانید. شما را غمگین، خشمگین، شرمنده و منزجر از صنعتی که ما در آن کار می کنیم و مصمم به تغییر آن برای بهتر شدن هستیم.
هاری فیلیپس کارگردان و یکی از بنیانگذاران معماران بل فیلیپس است