“من با همکار نزدیکم درگیر شدم”

به احتمال زیاد، همکاران، مدیران و دوستان شما باید موقعیت های مشابهی را به نحوی تجربه کرده باشند، بنابراین خوب است دیدگاه آنها را در این مورد بررسی کنید. آنها قادر خواهند بود چیزها را از زاویه ای متفاوت ببینند و دیدگاه متفاوتی از موقعیت ارائه دهند.

همچنین می‌توانید با برقراری ارتباط با همکار خود در سطح شخصی، تماس انسانی را دوباره القا کنید. برای ناهار با آنها بیرون بروید؛ سعی کنید یک رابطه ایجاد کنید آنها را به عنوان یک شخص و نه به عنوان یک همکار بشناسید.

وقتی همه چیز با شکست مواجه شد، وضعیت را به توجه مدیر خود تشدید کنید. فقط زمانی باید این کار را انجام دهید که دیگر وسایل خود را کاملاً تمام کرده باشید. با این حال، گاهی اوقات، تنها راه برای تنظیم مجدد رابطه از طریق رویکرد بالا به پایین است.

از نظر احساسی تخلیه می شود، اما سعی کنید نیت فرد را درک کنید. دوست دارم باور کنم که هیچکس به خاطر سخت بودن سخت نیست. حتی زمانی که به نظر می رسد آنها فقط برای گرفتن شما آمده اند، همیشه یک دلیل اساسی وجود دارد که آنها را تشویق می کند تا اینگونه رفتار کنند. به ندرت این انگیزه آشکار است.

سعی کنید محرک را شناسایی کنید: چه چیزی آنها را وادار می‌کند اینگونه عمل کنند؟ چه چیزی آنها را از همکاری باز می دارد؟ چگونه می توانید به رفع نیازهای آنها و حل و فصل شرایط کمک کنید؟

متیو ترنر مربی AJ یک معمار و مشاور شغلی است که مشاور ساختمان در معماری را اداره می کند. با اطمینان به او ایمیل بزنید [email protected]



منبع من با یکی از همکارانم که از نزدیک با او کار می کنم اختلاف دارم. من ماه ها، اگر نگوییم سال ها، با این شخص پیش رو می بینم. خوابم به خاطرش کم میشه

گاهی اوقات مقاومت به دلیل عدم آگاهی از تصویر بزرگتر رخ می دهد. بنابراین یک تاکتیک خوب این است که به فرد اجازه دهید از اهدافی که در پس کاری که انجام می دهید مطلع شود. اجازه دادن به آنها در پس زمینه کامل آنچه اتفاق می افتد، آنها را قادر می سازد تا با موقعیت شما همدردی کنند.